سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از این قاب

وقتی که روزهای غیبت تمام نمی شود و حضرت ماه به انتظار صاحب پرچم نشسته است ، وقتی که اعتقاد و ایمانی هست ، وقتی که خاکی هست پر زخون افلاکیان بدان ما مانده ایم برای جنگی سخت تر...
علمـــدار
دیده بان
خــــط خـــون
دانشنامه عاشورا

/.

چند شب پیش بود که به خودم گفتم : دیگه چرا به خوابم نمی آد ؟

دیشب اما آمد چشمک

" باز هم لبخند به صورت دارد . سرش را مثل همیشه - وقتی می خواهد با هر که صحبت کند در گوشی - کمی به جلو خم می کند ، می گویم : لبخندهایت تصنعی ست ؟؟ تو را دارند اذیت می کنند ؟!!! لبخندش محو می شود ، جدی می گوید : همه چیز رو به راه است."

همین برای من کافی ست .

****

1 . داریم می رویم تا دو ماه که کمی سایبر و سایبری ها از دست ما نفس بکشند ، گرچه این نفس شامل حال دشمنان نمی شود . بعد ازدوماه اگر عمری بود و توانی و خواست خدا ، برمی گردیم.

2 . عمر که دست ما نیست ، حلالمان کنید اگر برنگشتیم .




      

  /.

این قصه ، عجب قصه ای ست . قصه ی دل هاست . اشتباه نکن ، عشق و قاشقی نیست اما مجنونی چرا ... حرف سر دل سپردن است و با فرهاد کاری نداریم ... در حال حاضر کوه کن خراب کن نمی خواهیم ... اصل بر سر شیدایی ست ... کوه کن باشی و مجنون نباشی به چه درد ما می خورد ؟؟!!  این روزها دل صاف سیری چند ؟؟؟ است . تا فکرشان به خطا می رود ، اصل را خط می زنند ، نه اینکه دردی حس نمی کنند گمان می کنند اصل خودشانند و تمام . ملاک چیز دیگریست که شاید در آن لنگ می زنند ، نه اینکه حال فعلی شان نباشدااا ، نه ، القصه دلی ست...

ادامه مطلب...



      

 

/.

بانگ عزای تو امشب به آسمان هفتم می رسد ، عرش خدا از گریه ی حسن و حسین تو می لرزد ، آسمان و زمین برایت می گریند ، علی تو ....

نمی دانم تاریخ که ورق می خورد و به اینجا می رسد ، باز تمام روزها سیاه پوش امروز می شوند ؟ زمین و آسمان هنوز هم می بارند؟ هنوز هم گریه ی حسن و حسین تو عرش خدا را می لرزاند ؟ هنوز هم آتش برپاست ؟ در می سوزد ؟

من مانده ام که اگر درب و دیوار نبود ، قلم با قصه ی یتیمی چه می کرد ؟ مانده ام که اگر میخ و آتش نبود ، این بی حرمتی تا کجای تاریخ طرح می خورد؟ این ها بودند که بعد تو یار علی شد چاه ، عاشورا فقط 72 یار داشت ...

راستی ، آرام جان دختر ، مادر زینب ، امان از دل زینب ...به خودم می گویم که دوش تا دوش زینب قدم برداشتی تا بار ماتم شانه اش را به زمین نرساند، بارها شده اندیشه ام که اگر دروجود زینب نبودی ، کربلا در کربلا می ماند ...

دوست دارم بدانم هنوز هم  آسمان می گرید؟؟ خدا کند که حالا نه درب است و نه آتش ، دل زینب آرام باشد ...

اما گمان نکنم ...

یادم هست که دوستی برایم تعریف کرده بود از .... : آن وقت که حرم و گنبد حسن بن علی علیه السلام را با خاک یکی کرده بودند ، شب خواب دیدم که یازده امامان در سوگ و ماتم او نشسته اند ، هر چند که خود حاضر میان آنها بود ، رفتند تا حسن بن علی را تشییع کنند ...

وقتی این باشد مگر می شود تکرار مظلومیتت فرزندان تو را در سوگ ننشاند ... آسمان هم ابری ست ...

امشب عرش خدا می لرزد  ....

ادامه مطلب...



      

/.

 بعضی وقتا ، وقتی حرفی و چیزی یا کاری دلخواه تو نیست ، با شک و تردید قدم برمی داری و به خودت امیدواری می دی که اشتباه نکردی .

اما وقتی قراره که اون چیزی نباشه که تو می خواستی ، بالاخره یه جا به این جمله می رسی و به خودت می گی "فهمیدم تا ابد"

امیدوارم کسی به اینجا نرسه ، از اول حقیقت رو ببینه برای زدن حرفی یا انجام کاری که آخرش نقره داغ نشه و این " فهمیدم تا ابد " رو نخواد آویز گوشش کنه ... و از دست داد ....




      

/.

خواستم که این 20 روز سمت وبلاگ نیام ، راستش ........

چند شبه با خودم درگیرم که بیام این دو تا لینک بذارم ..... فرقی نداره که شهید دهه ی 60 باشی یا دهه ی 90 ، همچنان غریبی و غریب ...

http://s1.picofile.com/file/6526472832/kami_ensaf.3gp.html

http://s1.picofile.com/file/6550259554/ghorbat.3gp.html

مبارز کلیپ