سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از این قاب

وقتی که روزهای غیبت تمام نمی شود و حضرت ماه به انتظار صاحب پرچم نشسته است ، وقتی که اعتقاد و ایمانی هست ، وقتی که خاکی هست پر زخون افلاکیان بدان ما مانده ایم برای جنگی سخت تر...
علمـــدار
دیده بان
خــــط خـــون
دانشنامه عاشورا

/.


گاهی اوقات از ریاها کلافه می شویم و گاهی اوقات از توبه ها و توبه شکستن های خودمان
راستش هر دو .... این وسط ....



این آدم ها فکر می کنند که با تو صادق اند ، خیال می کنند ، آن ها با تو روراست هم نیستند چه برسد به بنده های تو .
می گویند برای تو اما به همه چیز  چنگ می زنند تا به نام خودشان برسند ، کسی این وسط نمی خواهد به تو برسد ....
حرف من گناه کردن و نکردن نیست ، اینجا کسی بی عیب نیست .... حرف من این است که کلمه ها برای تو حک می شوند اما هنوز تو نشده اند.
که فهمید این را ؟؟ : آنکه تو را بشناسد به روی زمین جایش نیست و تو لحظه ای درنگ نخواهی کرد برای این وصال.
این آدم ها دروغ گوتر از این حرفهایند که با تو نجوا می کنند و صدایت می زنند ، اما باز چه زیباست بند توبه ی تو که هیچ تبصره ای ندارد .... اصلا کسی جرات دارد نقطه ای از آن را کم و زیاد کند ؟؟... مگر آنکه بشکافد تار و پود این بخشش را.
خستگی جا کرده کنج باورم از حرف های کاغذی که فقط به درد کاغذ می خورد و بس .... کم شده واژه هایی که تلنگر بزند به دل های زنگار گرفته ، روشن کند دیده های خواب رفته .....
گرچه تو نمی خواستی ، این واژه ها ی کمرنگ هم پیدا نمی شدند .....
اصلا قرار است این یکی باب دل کسی نباشد ..... بگذار بربخورد به آن هایی که امروز مدعی اند و خود بی خبر از ادعای نگاهشان ....
این ها دروغگوتر از این حرفهایی هستند که می زنند .....
راستش ما منتظریم که هر روز بیشتر از دیروز از ما تعریف و تمجید کنند ..... اصلا نمی خواهیم به تو برسیم ....
حرف من اینست که هر چه می دویم به تو نمی رسیم .....

و این آدم ها نمی دانند چرا ...




      

/.


فکرش هم شرمندگی را سنگین می کند به روی چشمانم ...

حواست به من هست ؟که حواسم پیش خودم نیست !....
جایی که نشسته نگاه تو ، پنجره ی دستان نیاز من شده  ....

حرف های این نگاه با تو هست که نمی شوی دور از کنار این درگاه ....
تو منتظری که عابر شوم از رد نگاه تو .... این دنیای شرمندگی ی من است پیش تو ....گریه‌آور




      

/.

موضوع انشاء هفته ای که گذشت....

دبیر : دوست دارید چه کاره شوید ؟؟ چرا ؟؟؟

فکر کنید ، زنگ بعد باید چند نفری بخونن اااااا ..

صدای نوچ نوچ بچه ها بلند شد

- باز هم موضوع تکراری

- من پارسال نوشتم که چه کاره می شوم [ با خنده ]

*زنگ بعد ....

دبیر : اول هر کسی بگه چه کاره می خواد بشه تا ....

دانش آموزان : دکتر ، مهندس مکانیک ، استاد دانشگاه ، دکتر ، خلبان ......... دزد 

چشم ها گرد شد و دبیر سری چرخوند و با تعجب پرسید : چه کاره ؟!!!!!

شاگرد با لبخند گفت : دزد

بمب خنده که منفجر شد ، جو کمی نرم شد. شاگرد یاد جنگ نرم افتاد و جمله هاشو چیند و چید ....

دبیر با تمسخر پرسید : چرا ؟

شاگرد : بخونم

- بخون ببینم

- من می خواهم دزد شوم ، می دانید چرا ؟!

با چشم خود دیده ام که دزدی فراری ست اما ....

1 - از کشور به راحتی فرار می کند و هیچ اینتر پلی ، پل نمی زند و دستان او را به دستبند ها ی ما نمی رساند .

2 - به شکایاتش زودتر از پرونده های خودش رسیدگی می شود و لازم نیست چند سال و اندی در راهروهای ساختمان عدالت دوندگی کند.

3 - همه جا معروف و مشهور است به اندازه ی شوماخر ، حتی سرعتش از او هم در دزدی هایش بیشتر است.

4 - تمام ابرقدرت های پفکی او را حامی اند .

5 - کسی حق توهین به او را ندارد ، نمی تواند از او غیبت کند یا با داشتن مدارک لازم در دست ، به او تهمت زند یا اینکه ...... همه موارد.

6 - هزاران هزار مدرک و سند هم از او یافت شود لانه ی بی عدالتی آن را بازیافت می کند .

7 - در دید کاغذی ها ما خاطی و او پاک پاک.

8 - سن پدران ما را دارد ( دوراز جان پدرانمان ) اما هنوز که هنوز است دانشجوی یکی از بهترین دانشگاه های  خارجه است.

9 - به احتمال زیاد سر کار نمی رود و از چند شیفتی بودن کارها هم خبری ندارد.

10 - در جنگ نرم بی بی سی او رئیس است و باقی نوچه ( البته خیال اوست و خیال هم بر دزدان عیب نیست )

11 - عدد مقدس شیطان پرستان است . هر چند او شیطان را هم درس می دهد چه برسد به ..... پرونده هایش ...

12 - قدیانی ها و پناهیان ها و اشتهاردی ها و وطنی ها و ارضی ها به خاطر او فیلتر صوتی تصویری و سیاسی و نام بری و وبلاگی می شوند . ( او مهمتر از این حرف هاست )

13 - ....

دبیر : بسه .... تمومش کن ... کلاس مگه مسخره ی تو یه نفره ... تو رو چه به سیاست

شاگرد : باشه ، باقیش رو می سپارم به دو فرشته ی شب اول قبر اون دزد متواری ، اما سیاست ما عین دیانت ماست . مگه این جمله ای نیس که شهادت رو به مدرس ما رسوند ؟؟؟؟ توی همین کتابای تاریخ ما نوشتند ، غلــــــــــط نوشتند ؟؟؟

دبیر من من کرد و گفت : نه .... اما تو رو چه به این حرف ها

- اگه غلط نیست .... پس امروز ما همون دیروز ماست با تفاوت اینکه امروز حضرت ماه بالا سر ماست

دیروز جرات داشتن دهن ما رو .... کنند امروز اما فقط فکرش رو می کنند ....

- بازم می گم گنده تر از سنت حرف می زنی

- روزی امام خمینی (ره) به ساواک عرض کردن : و البته آن سیاستی که شما از آن دم می زنید سیاست پدر سوخته هاست ، وگرنه سیاست کار انبیاست ...



***

حالا باز هم دوست داری دزد شوی یا خلبان ؟؟؟

فقط به تو بگم که اگه خلبان شدی باید بدونی اگه خدای ناکرده سقوط کردی همه ی تقصیر ها به گردن توست چون دزد نیستی تا مدارک علیه تو نباشه و اینکه زنده نیستی  تا محاکمه بشی ...




      

/.

گناه کردم ، گمان آمد که دیگر ازچشم تو افتادم ....

کسی تو را با ذره ذره ی وجودش می خواند...شنیدم.... دلم شکست

گمان سرزده رفت و دلم گفت که نگاهت همیشه اینجا هست ....

بگو: قل اعوذ برب الناس .... من شر الوسواس الخناس ....




      

/.

عدالت را ببین .... واقعا که عادل یکی ست و نیست جز او برقرار کننده عدل و ذره ای به کسی ستم نخواهد کرد ....

این آقای عادلی که اینطور رای صادر کرده مطمئنا در متن که هیچ ، در حواشی اتفاقات گذشته ، حضور که نداشته هیچ ..... الله اعلم ...


دادگاه با شکایت مهدی هاشمی، مدیرمسئول روزنامه ایران را به حبس و شلاق محکوم کرد

 


یعنی انقدر دستگاه قضای ما بی اختیار و انقدر بی عدالت است ؟؟؟؟

با مجرمان و محاربان سال گذشته نیز همینطور برخورد شد ؟؟؟ با این عدالت ؟؟؟

کاش ذره ای از اسلام و قرانی که دائم برسر ملت ها می کوبیم ، در قانون مملکت ما خودنمایی می کرد ... کاش ....

آخر کاری می کنند که مردم لانه ی بی عدالتی و لانه ی بی بصیرتی را هم تسخیر کنند ....

 





      

/.

باران نیامد و دلم گرفت .....

هر جا که پا گذاشتم خیس باران بود .... دلم تنگ طنینش شد ، آنوقت که بارانی شد ....

دیگر قطره ها هم خسته شدند از حرف های تو خالی .... باران نیامدی ....




      

/.

اینکه امروز روز بزرگی بود و گرامی شکی در آن نیست ، اما ......

اما فکر می کنم برای خیلی ها گرامی نبود ..... یکی از همین خیلی ها صدا و سیما بود ....

یک زمانی سانسورهای الکی داشت ، حالا به روز شده ، آرایش ها را سیاه و سفید نمی کند ، دامن کوتاه ها را کش دار نمی کند ، آستین حلقه ای ها را تار نمی کند .

حالا کارتون های ماسونی تا دلت بخواهد پخش می شود و در این فیلمهای به اصطلاح خاکی ، چادر ملعبه ی دست کارگردان و بازیگر شده ...

همه این ها بماند اصلا هیچ کدامش به صدا و سیما ربط ندارد .....

سانسور ها جدید شده ، سانسور ها هم به روز شده ، نقص فنی ها ی پخش برنامه های زنده با توجه به مصلحت وقت شده ....

لعنت .....

کل مردم می گویند مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی ... اما اگر عزیزی و فهمیده ای این را از تریبون صدا و سیما اعلام کند پخش زنده با نقص فنی مواجه می شود ....

حاج منصور !

تو اصلا نباید از قوه ی قضاییه بگویی که .... آخر قوه ی قضاییه به مردم ربط ندارد که .... به مصلحت وقت ربط دارد که آن هم باز به ما ربط ندارد ...

کی می شود که این ها همه به مردم هم ربط دار شود ؟؟؟؟

.

.

.

 اصلا برای که می نویسی ؟؟؟؟ گوش ها همه به سمت مصلحت است ...

آقا هنوز هم داد می زند از فتنه آی صدا و سیما ی بی بصیرت

.

.

 مجوز راهپیمایی ندادند بماند .....

سخنرانی روز بزرگ 9 دی را قطع و وصل کردند ، بماند ....

یادتان باشد سیاست ما از دیانت ما جدا نیست .... مثل کبک ها سرتان را در برف نکنید و سانسورها را به پای مصلحت قربانی نکنید .....




      

/.

بالاخره یکی ، یه مسئولی جواب ما رو باید بده یا نه ؟؟!!!!

اصلا ما مسئولی داریم که خودش رو موظف بدونه یا نه ؟؟!!!!

داستان چیه ؟؟؟ الان می گم....

یه روز یه معماری اومد میدون و برج آزادی رو به یادگار گذاشت و رفت ... کلی هم ازش برای نماهنگ ها استفاده می کنن ..... هیچکی نمی دونست اون موقع ماسون چیه فراماسون کیه ....

کمبود معمار شد توی این مملکت ..... فکر کنم دیگه کسی معماری دوست نداشت و نخوند و برا همینم ما بدون معمار موندیم .... انقدر اوضاع ساختمون ها وخیم شد تا به مدل های غربی روی آوردیم و از درونگرایی به برونگرایی رسیدیم .....

مقر نمایندگان ملت هم عوض شد و چیزی شبیه هرم شد .... بازم کی می دونست اون ساختمان نماد چی هست و نیست .....

گذشت تا اینکه ورودی آپارتمان های ما هم شد مثلث و ستون برجسته و چشم ....

دیدند ما خیلی مست و خمار روزگاریم ، اون ها هم طمع کار ، حالا روی آوردن به نماد های گرافیکی و برجسته ....

ایستگاه حضرت ولیعصر (عج) رو که با نماد های شیطان پرستی پر کردن و حالا هم ایستگاه های بی آر تی و اتوبوس رانی رو پر از چشم کردن

به قول کلیپ مبارز عزیز :

گیریم این چشم اون نباشه ، این همه تاکید برای چشم چیه ؟؟!!!!

البته ما الان به مشکلات مهمتری باید برسیم اما این ریز ریز کار کردن فراماسون ها ، آخر کار دستمون می ده هااااااا .....




      

/.

9 دی نزدیک است ..... از کجا معلوم !!!!  شاید هر روز هم 9 دی است ...

به همین مناسبت :

. چند روزی ست سایت خبری 9 دی راه اندازی شده

. همچنین هفته نامه ی 9 دی از همین هفته منتشر شد ، به سردبیری : علیرضا معاف  و شورای سردبیری : (حمید رسایی، حسن عباسی، وحید یامین پور، احسان جهاندیده، میثم نیلی، وحید جلیلی، قاسم روان بخشی، احسان محمدحسنی، علیرضا معاف)

 


****

خودمانیم هااااا ... پوزخند آنتن را نمی شود از یامین پور گرفت آفرین