/.
دردم از یار است و درمان نیز هم ...
دل اوست که برایت تنگ می شود و بعد به تو مزه می دهد و تو بیشتر می خواهی و از اینجا به بعد همه چیز پله پله می رود تا ملاقات یار ...
دو هفته ای ست که پنجشنبه هایم عطر عجیبی گرفته به خود، ای کاش همیشه همینطور نماند، بالاتر برود ...
دلت که بشکند، غریب که بمانی، خریدار پیدا می کند دلت ...
خواهم نوشت ... چشمان یاری کنند ... ان شاءالله
پنج شنبه 92/1/29 |
()
پـــــلاک
/.
به حرمت رحمتت ...
وقتی واقعیت منکر حقیقت باشد، اگر از آسمان سیل هم ببارد، دعای من که نمی گیرد ...
.
.
.
دل نوشت:
دروغ می گویند آنان که می گویند باران را دوست دارند و به وقت آمدنش که می آید، چتر ها نمایان می شود ...
خیس باران شدیم اگر می شد پاک شویم از دل ها، بیشتر می ماندیم ...
پوستر های ولایت هم خیس باران شدند ....
.
.
نوشته های روزهای اول را می خواندم ... چقدر قلمم به بیراهه رفته ... لعنت به دنیایی که مرا به خود وا داشت ...
از آنِ :
آب ,
شنبه 92/1/24 |
()
پـــــلاک
/.
بارها آمده ام که بنویسم ادامه مطلب...
از آنِ :
آب ,
چهارشنبه 92/1/21 |
()
پـــــلاک