/.گاهی اوقات از ریاها کلافه می شویم و گاهی اوقات از توبه ها و توبه شکستن های خودمان راستش هر دو .... این وسط ....این آدم ها فکر می کنند که با تو صادق اند ، خیال می کنند ، آن ها با تو روراست هم نیستند چه برسد به بنده های تو .می گویند برای تو اما به همه چیز چنگ می زنند تا به نام خودشان برسند ، کسی این وسط نمی خواهد به تو برسد ....حرف من گناه کردن و نکردن نیست ، اینجا کسی بی عیب نیست .... حرف من این است که کلمه ها برای تو حک می شوند اما هنوز تو نشده اند.که فهمید این را ؟؟ : آنکه تو را بشناسد به روی زمین جایش نیست و تو لحظه ای درنگ نخواهی کرد برای این وصال.این آدم ها دروغ گوتر از این حرفهایند که با تو نجوا می کنند و صدایت می زنند ، اما باز چه زیباست بند توبه ی تو که هیچ تبصره ای ندارد .... اصلا کسی جرات دارد نقطه ای از آن را کم و زیاد کند ؟؟... مگر آنکه بشکافد تار و پود این بخشش را.خستگی جا کرده کنج باورم از حرف های کاغذی که فقط به درد کاغذ می خورد و بس .... کم شده واژه هایی که تلنگر بزند به دل های زنگار گرفته ، روشن کند دیده های خواب رفته .....گرچه تو نمی خواستی ، این واژه ها ی کمرنگ هم پیدا نمی شدند .....اصلا قرار است این یکی باب دل کسی نباشد ..... بگذار بربخورد به آن هایی که امروز مدعی اند و خود بی خبر از ادعای نگاهشان ....این ها دروغگوتر از این حرفهایی هستند که می زنند .....راستش ما منتظریم که هر روز بیشتر از دیروز از ما تعریف و تمجید کنند ..... اصلا نمی خواهیم به تو برسیم .... حرف من اینست که هر چه می دویم به تو نمی رسیم .....
و این آدم ها نمی دانند چرا ...